1- خدایا! ماندن دشوار شده است. حضور داشتن خود غنیمت است اما پشتمان شکسته، زنجیر درد دست هایمان را بسته و سینهی ما شسته است. ما از نبودن شهدا رنج نمی بریم، بلکه از بودن خویش در رنجیم. ما می دانیم که آنها زنده هستند و ما مرده ایم.
2- شهید یعنی کسی که برای جامعهی خویش پیامی دارد و این پیام را جز با خون، با چیز دیگر نمی خواهد بنویسد. آنجا که زندگی خوردن، نوشیدن، خوابیدن باشد و زیر بار ذلت ها رفتن، مرگ هزاران بار بهتر از زندگی است و مردن ترجیح دارد و پیامبر برای من ذلت نمی پسندند و مومنینی که بعدها می آیند، هیچ کدامشان نمی پسندند که حسینیان تن به ذلت دهند! آیا من تن به ذلت بدهم؟
3- پدرم توصیه می نمایم که هرگز از خدا جدا نشوی و چون گذشته رهرو راه حسین (ع) و امام زمان (عج) و پیرو امام امت باشی.
4- مادر از تو می خواهم که مانند مادر وهب که یکی از شیرزنان تاریخ اسلام است در مرگ من سوگواری نکنی که باعث شادی دشمنان اسلام می شود. توصیه می کنم در حد توان در مراسم نماز جمعه و دعای کمیل حاضر شوی. زیرا فرزندت را در راه دین حق عازم جبهه نموده ای.
5- خواهران خودم! امیدوارم مانند حضرت زینب (س) ادامه دهندهی خون برادرتان باشید.